کلاس اخلاق این هفته در قاب خلاصه، نویسنده: قرآن آموز زهرا محمدی از قرآنکده امام صادق علیه السلام
خلاصه ای گویا از کلاس اخلاق قرآنکده نور موعود (عج) که در تاریخ یکشنبه 1400/04/06 توسط استاد گرانقدر حجت الاسلام و المسلمین بهرامی تدریس گردیده
نویسنده خلاصه: سرکار خانم زهرا محمدی از قرآنکده امام صادق علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل سوم کتاب اخلاق سید عبدالله شبر
فصل سوم خلاصه ای درباره طهارت و نظافت است. از آن جهت که دین اسلام یک برنامه کامل برای زندگی بشر بوده و تمام جنبه های حیات مادی و معنوی را در نظر دارد ، از جهت بهداشت یکی از ابعاد مهم زندگی بشر اسلام عنایت ویژه ای به آن دارد . لذا خود پروردگار عالم در سوره مبارکه توبه آیه ۱۰۸ اشاره دارند :( مردانی که دوست دارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست دارد)
از رسول اکرم (ص) روایت است :( طهارت و پاکیزگی نیمی از ایمان است)
( یکی از عرفا فرموده : لازم است که صاحبان بصیرت هوشیار بوده از این ظواهر بفهمند که اصل ایمان آبادی و عمران قلب و اندرون است و بدانند که منظور حضرت رسول (ص) از جمله طهارت این است که اصلاح ظاهر با نظافت و طهارت آن به وسیله ریختن آب نصف ایمان است و نصف دیگر آن اصلاح باطن به وسیله اعمال صالح و اخلاق پسندیده است)
سید عبدالله شبر مراتب طهارت را ۴ مورد بیان می کند :
۱: پاک نمودن و نظافت ظاهر از نجاسات و کثافات(ابتدایی ترین مرحله)
۲: پاک نمودن اعضا و جوارح بدن از جرائم و گناهان
۳: تطهیر قلب از رذایل اخلاقی
۴: تطهیر اندرون از غیر خدا (یعنی عدم توجه به مخلوق در تمام شئون زندگی)
* این مرحله مخصوص انبیاء و صدیقین است ، دست پیدا کردن به آن کار سختی است اما می شود به این مراتب نزدیک شد .*
* باید توجه داشت در هر مرتبه ای طهارت نیمی از عملی است که با آن طهارت انجام می شود . این مراتب برای طهارت ذکر شد در واقع مراتب و درجات ایمان هستند و هر مرتبه ای در حد مخصوص به خود قرار دارد و هیچ بنده ای به طبقه بالاتر نمی رسد مگر اینکه مراتب پایین تر را طی کرده باشد*
سید عبدالله شبر می فرماید:( بنابراین هیچ کس به طهارت اندرون از غیر خدا و اصلاح آن به وسیله شناخت و کشف جلال و عظمت خدا نمی رسد مگر خود را از اخلاق ناپسند خالی کند و با اخلاق پسندیده اصلاح نماید و هیچ کس به این مرتبه نمی رسد مگر از طهارت جوارح و اعضا از گناهان و اصلاح آنان با اطاعت و عبادت فارغ شده باشد)
فصل چهارم کتاب اخلاق سید عبدالله شبر
اسرار ازاله نجاست و قضای حاجت را بیان میکند
مرحوم شهید ثانی که معروف به شیخ زین الدین عاملی است می فرماید: لازم است انسان از ازاله و برطرف کردن نجاسات ، تطهیر قلب از نجاسات و زشتی های اخلاقی را یاد آور شود . هنگامی که انسان می بیند که مامور شده ظاهر پوست و لباسش را با ذات و اصل وجودش که رابطه ای ندارد پاک نگه دارد نباید از تطهیر اصل وجود و اندرون خودش غافل شود .
همانطور که نمی توان با لباس نجس نماز خواند پس به طریق اولی باید اندرونمان را پاک کنیم و قلبمان را تطهیر کنیم و داخل قلبمان را غیر خدا راه ندیم ، قلب جای حقد ، کینه و حسد برادران و خواهران دینی نیست و هرکسی هر بدی در حق ما کرد آن را به خود خدا بسپاریم ، پس سزاوار است با توجه و پشیمانی از گناهان در جبران گذشته کوشا باشد و تصمیم بگیرد در آینده هم دنبال گناه نرود تا بدین وسیله باطنش را که مورد توجه معبود است تطهیر کند . ( ندامت و پشیمانی یکی از ارکان اصلی توبه است)
شهید ثانی فلسفه قضای حاجت را چنین بیان می کند :( وقتی که انسان برای قضای حاجت می رود به یاد نقص و نیاز خود بوده و توجه داشته باشد که چه نجاساتی در درونش نهفته است ، در حالی که ظاهرش را در مقابل مردم تزئین می کند .
همانطور که در قضای حاجت نجاسات ظاهری را پاک می کنیم باید در پی پاک کردن درونمان هم از رذائل اخلاقی باشیم ، چونکه خدا به اندرونمان آگاه است و بر خبائص و پستی ها آگاهی کامل دارد .پس باید در رفع نجاسات درونی و اخلاق فاسدی که در اعماق وجودش جا گرفته اقدام کند تا نفسش استراحت کند و قلبش آرامش یابد و جانش از سنگینی گناهان راحت شود و صلاحیت وقوف بر بساط خدمت و آمادگی مناجات در آن فراهم شود . سید عبدالله شبر می فرماید:( پاک کردن درون از این رذائل مقدمه است برای آمادگی برای مناجات )
روایتی از امام صادق: از امام صادق سوال کردند چرا به آن جایی که انسان برای قضای حاجت می رود به آن می گویند مستراح.؟
حضرت فرمود: در آنجا نفوس انسان با دفع کثافات و نجاسات راحت می شود . شخص مومن در هنگام تخلی توجه می کند که آنچه از حلال دنیا خورده عاقبتش اینگونه به رسوایی منجر شده که از اظهارش شرمنده و از دیدنش مشمئز می شود و با ترک آن و خالی کردن وجودش از آن خیالش راحت می شود و از نگهداری و جمع آن استنکاف دارد و تفکر می کند که نفسش که در بعضی حالات چنان محترم است چگونه در این حالت خوار و ذلیل می شود و پی می برد که تَمَسُک به قناعت و تقوا آرامش دو جهان را برایش به ارمغان می آورد .
قناعت گنجی است که هیچ وقت از بین نمی رود و راحتی را در تحقیر دنیا و ترک لذائذ آن و ترک اعمال و افعال حرام شبهه ناک می یابد و بعد از آن که خود را در آن حالت ذلت و خواری دید و خود را شناخت به امید خیر عاقبت و درجات عالی ،کبر را از خود دور کرده و از گناهان می گریزد و به تواضع در رفتار و پشیمانی از کج روی گذشته و حیا از کفران در مقابل پروردگار عالم روی می آورد و در انجام اوامر و ترک نواهی خدا کوشش می کند و نفسش ( منظور نفس اماره است " قرآن سه نفس را برای انسان برشمرده است ۱- اماره ۲- لوامه ۳- مطمئنه ") را در زندان خوف از خدا و صبر بر مکاره و مصیبت های دنیا و خود نگهداری از شهوات محبوس می کند تا زمانی که در زندگی واقعی قرار بگیرد و طعم رضایت پروردگار عالم را بچشد و به این درجه برسد که هم او از خدا راضی شود و هم خدا از اعمال او راضی باشد.